جدول جو
جدول جو

معنی هم پهنا - جستجوی لغت در جدول جو

هم پهنا(هََ پَ)
دو چیز که عرض برابر دارند. (یادداشت مؤلف). هم ور. (یادداشت دیگر)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هم پهلو
تصویر هم پهلو
پهلوبه پهلو، در کنار هم، کنایه از قرین
فرهنگ فارسی عمید
(هََ هََ)
دمساز. هم آواز. موافق. (یادداشت مؤلف). دو تن که یک اندیشه و یک آهنگ دارند:
که چندان سپه کرد آهنگ من
هم آهنگ این نامدار انجمن.
فردوسی.
در این پرده با آسمان جنگ نیست
که این پرده با کس هماهنگ نیست.
نظامی.
در این پرده گر سازگاری کنی
هم آهنگ را به که یاری کنی.
نظامی.
گر سیاه است و هم آهنگ تو است
تو سفیدش خوان که همرنگ تو است.
مولوی
لغت نامه دهخدا
(هََ بَ)
هم قیمت. دو یا چند چیز که قیمت برابر دارند. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(هََ)
همراه. (غیاث) :
خروشان گاودم با او به یک جا
چنان چون دو سراینده به هم پا.
فخرالدین اسعد.
وهم در سرعت گمان دارد که او هم پای اوست
وهم همراهی ّ هم پا برنتابد بیش از این.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
تصویری از پر پهنا
تصویر پر پهنا
پهناور پرور عریض مقابل کم پهنا کم ور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از با پهنا
تصویر با پهنا
دارای عرض دارای پهنا، وسیع گسترده عریض
فرهنگ لغت هوشیار
قرین نظیر، مجاور کنار: وهم آنجایگاه هم پهلوی هارون الرشید دفن کردند، همپایه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم آهنگ
تصویر هم آهنگ
یکنواخت و موافق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم آهنگ
تصویر هم آهنگ
((هَ هَ))
موافق، متحد، دو یا چند صدا که با هم توافق و تناسب داشته باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هم پا
تصویر هم پا
((هَ))
همراه، رفیق
فرهنگ فارسی معین
محاذی، موازی، هم دوش، همراه، هم سفر، هم گام
فرهنگ واژه مترادف متضاد